NG / April, 2002 :
٭ ما نه اولين ها بوديم ، نه آخرين ها
او بود كه شعله در مي انداخت و آتش به پا مي كرد .
كبريت كه كشيد دريچه ي شعله روشن شد .
سرك كشيديم ما مگر ببينيم كه آن سوي ما چيست .
نوربارانمان مي كرد اگر بودش .
اما قلم كه در دست مي گيريم ، مي بينيم كه هست .
اوست كه خانه را روشن كرده .
No comments:
Post a Comment