Thursday, March 23, 2006

Monday, March 20, 2006


در روزهاي آخر اسفند
در نيم روز روشن
وقتي بنفشه ها را
با برگ و ريشه و پيوند و خاك
در جعبه هاي كوچك چوبين جاي مي دهند
جوي هزار زمزمه درد و انتظار
در سينه مي خروشد
و بر گونه ها روان
اي كاش آدمي وطنش را
همچون بنفشه ها
مي شد با خود ببرد هر كجا كه خواست
در روشنائي باران،
در آفتاب پاك